معنی شهر میناکاری ایران

فرهنگ فارسی هوشیار

میناکاری

شغل و عمل میناکار میناسازی. یا ظروف میناکاری. ظروفی که برروی آن میناکاری کرده باشند.

لغت نامه دهخدا

میناکاری

میناکاری. (حامص مرکب) عمل لعاب مینا که بر نقره و غیره دهند. (یادداشت مؤلف).
- ظروف میناکاری، ظروفی که بر روی آن ها میناکاری شده باشد.
|| صنعت میناکار. (ناظم الاطباء). شغل و عمل میناکار. || (اِ مرکب) میناسازی. محلی که در آنجا میناکاری کنند. رجوع به میناسازی شود.


شهر ایران

شهر ایران. [ش َ رِ] (اِخ) ایرانشهر. کشور ایران. مملکت ایران. (فرهنگ فارسی معین): تا باز که افراسیاب بیرون آمد و دوازده سال شهر ایران گرفته بود و نریمان و پسرش سام بر او تاختها همی کردند تا ایران شهر یله کرد و برفت. (تاریخ سیستان). رجوع به ایران و ایرانشهر شود.

فرهنگ عمید

میناکاری

میناسازی، شغل و عمل میناکار، نقاشی و تزیین آبگینه یا بعضی فلزات مانند طلا و نقره با رنگ‌های لعابدار مخصوص، میناگری،

فارسی به عربی

اطلاعات عمومی

واژه پیشنهادی

سفیدترین شهر ایران

ورزنه در استان اصفهان

معادل ابجد

شهر میناکاری ایران

1099

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری